وقتی نام محتشم کاشانی را میشنویم، ترکیب بند عاشورایی او را پیش چشم میآوریم، ترکیب بندی که با آیینهای محرم گره خورده است و بندهایی از آن بر کتیبههای تکیهها و هیئتهای عزاداری نقش است و به نوعی، وقتی محرم میشود، طنین «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» در گوش اهل ایمان و آزادگی میپیچد.
کمال الدین علی بن میراحمد محتشم کاشانی از شاعران قرن دهم هجری و روزگار صفویه است. خوشبختانه، در کتابخانه آستان قدس رضوی، ۴۲ نسخه از اشعار این شاعر در دست است که کهن ترینِ آنها ۴۰۰ سالی قدمت دارد. این اثر، ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲، هم زمان با روز بزرگداشت این شاعر مرثیه سرا، در یکی از سه شنبههای علمی و فرهنگی آستان قدس رضوی رونمایی شد. نسخه اخیر ــ که هدایت الله بن شکرالله ایموری در سال ۱۰۷۵ هجری قمری کار کتابت آن را انجام داده است ــ قصاید، غزلیات، رباعیات، ترکیب بند، قطعات، مثنویات و معمّیات این شاعر را در بردارد.
همان طور که آمد و همه میدانیم، شهرت محتشم کاشانی بیشتر به دلیل دوازده بند معروف او با مطلع «باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟» بوده است. اما این شاعر، به غیر از این ترکیب بند، در آثار دیگر خود نیز دوستی و ارادتش را به رسول خدا (ص) و خاندان ایشان ابراز کرده است؛ از جمله در ترکیب بندی که در مرثیه خواجه عبدالغنی سروده، شفاعت رسول خدا و حضرت علی (ع) و امام رضا (ع) را طلب میکند:
دمی که حشرِ غریبان کنند، روزی تو
شفاعتِ علیِ موسیِ رضا بادا
همچنین، در کنار ترکیب بند عاشورایی او، باید از ترکیب بند چهارده بندی او هم یاد کرد که در مدح امام رضا (ع) سروده است. محتشم در این ترکیب بند ابتدا از شور و شوقش در سرودن این شعر میگوید:
میکشد شوقم عنان، باد این کشش در ازدیاد
تا شود تُنگ عزیمت تَنگ بر خِنگ مراد
و در بند میانی از امام رضا (ع) با صفاتی یاد میکند:
شاه تخت اِرتضا یعنی سَمیِّ مرتضی
سبط جعفر اشرف ذریه موسی الرضا
در بندی دیگر، این توصیف و ستایش در رشته کلام محتشم مینشیند و او از بزرگی امام رضا (ع) یاد میکند:
آفتاب بی زوالِ آسمان داد و دین
نوربخش هفتمین اختر، امام هشتمینآن که سایند از برای رخصت طوف درش
سروران بر خاک پای حاجیان او جبین
در بندی دیگر اشاره به موضوع شفاعت و امید یاری و بهره مندی از خوان کرامت حضرتش به خوبی نمایان است:
آن که خوان عام روزی میکشد از لطف خاص
انس و جان را ریزه خوار خوان انعام تو ساخت ...در تسلی کاری ذات شفاعت خواه تو
مغفرت را بسته حق در کار بر درگاه تو
این ترکیب بند با نگاهی ولایت مدارانه و نام بردن از پیامبر اکرم و تک تک خاندان پاک رسالت و درود فرستادن بر آنها پایان مییابد:
هر یکی از عرش آمین گو رئوس قدسیان
هر یکی در عرش تحسین خوان نفوس انبیاخاصه سلطان الرسل با اولیای خاص خویش
سیَّما شاه اسدسیما علی المرتضیبعد از آن از اهل بیت آن شه ایوان دین
زهره زهرالقب بنت النبی خیرالنساپس حسن پرورده کلفت قتیل زهر قهر
پس حسین آزرده کُربت شهید کربلاباز با سجاد و باقر صادق و کاظم که هست
مقتدایان را ز چار ارکان بر این چار اقتداپس نقی و عسکری بین آن مهی کز شش جهت
میکنند از نورشان خلق جهان کسب ضیاقصه کوته آن درود و آن دعا بادا تمام
بر تو با تسلیم مستثنای مهدی والسلام
زبان محتشم صریح و ساده و به دور از هرگونه تکلف و تصنع است، اما شاعرانه و تصویری است. او احساسات و عواطف مذهبی خود را با زبانی روان و ساده بیان کرده است و همین ویژگی شعر او را ماندگار کرده است.
تعبیر دکتر محمود فتوحی رودمعجنی راجع به نقش محتشم در رواج نوع ساده «واسوخت» گویای این موضوع است:
سبک تغزلی واسوخت، که شاخه مشهور مکتب وقوع فارسی است، در میانه قـرن دهـم در کاشان پدیدار شده و محتشم کاشـانی ایـن سـبک را ابـداع کـرده و بـه اوج رسـانیده اسـت .... مبـدع اصـطلاح واسوخت و مروّج این سبک محتشم کاشانی است و وحشی بافقی در این شیوه مقلد بوده است. طـرز واسـوخت پـس از محتشم تا پایان قرن یازدهم در ایران مورد توجه بوده و سپس در زبان اردو مورد توجه قرار گرفته است.